یک روز ناهار ماهی درست کرده بودم به بچه ها گفتم: بچه ها این ماهیه جنوبه، می دونید یعنی چی؟ پسرم گفت یعنی از بندرعباس اومده گفتم بچه ها ببینید خدا چقدر مهربونه... از تو دل دریای بندرعباس ماهی رو آورده توی تور ماهیگیر بعد ماهیگیر اون رو از دریا گرفته و با کامیون آوردنش تهران و باباتون خریده گذاشته صندوق عقب ماشین آورده اینجا تا ما بخوریم. حتی بعد از ناهار نقشه را آوردم بندرعباس رو بهشون نشون دادم و گفتم بچه ها ببینید اینجا بندرعباسه و اینجا تهرانه. خلاصه وقتی این رو گفتم پسر کوچکم که سه سالش بود گفت: مامان ما چقدر بدجنسیم این ماهی رو از پدر و مادرش جدا کردیم داریم میخوریمش... گفتم نه... این ماهی الان اینقدر خوشحاله که ما میخوایم ب...